انگشتان من لبخند می زنند
۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه
سیل خوابها
بین خوابهایم شناورم...
م حاجی خانی، پدر ، دخترک ، زندگی ، سفر ، مرگ ، ترس ، شنا ،فیس بوک،گیتار،آرامش ، ساحل و خیلی چیزها
بیداری امروزم فاصله دو خواب است
۱ نظر:
Unknown
گفت...
آرش چه می کنی مرد؟
داری به چه جهتی میری؟
۱۰ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۵۶
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
Arash.MHD
مشاهده نمایه کامل من
دنبال کننده ها
بايگانی وبلاگ
▼
2010
(28)
◄
دسامبر
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(6)
▼
مهٔ
(5)
سیل خوابها
بی ترس
بی تو هم با تو سفر می کنم در خواب گاهی !
برف
همه چی آرومه ....من چقدر خوشحالم! :(
◄
آوریل
(3)
◄
مارس
(6)
◄
فوریهٔ
(6)
۱ نظر:
آرش چه می کنی مرد؟
داری به چه جهتی میری؟
ارسال یک نظر