۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

بی تو هم با تو سفر می کنم در خواب گاهی !

اوائل صبح خواب دیدم با هم سوار اتوبوسیم و رفتیم سفر...پیاده که شدیم دیدیم گم شدیم...

بیدارکه شدم گفتم شاید برای پیش گیری از همین گم شدنهاست که من و تو با هم سفر نمی ریم بیش از این!

تلنگر : خوب می دونم دیگه ماجرا مربوط به کسی نیست بیش از این ...همه چیز تلنگری شد تا بفهمم چه خبره

۲ نظر:

پائیزه بارون زده گفت...

با خوندن این پستت یاد این ترانه افتادم
با حریق یادها همسفرم
وقتی...

Arash.MHD گفت...

الان که این رو می خونم من هم این احساس رو دارم